نیما همیشه فکر میکرد هرگز نمیتواند مثل پدرش آدم موفقی شود.
بدبینیهای او به خودش، دوستانش و روزگار سبب شده بود نتواند به کسی اعتماد کند. هرگاه وارد کاری میشد میگفت: من که اینجا ماندگار نیستم احتمالا 6 ماه یا یک سال دیگر یا بیرون میروم یا اخراج میشوم.
فکر میکرد تمام کسانی که به جایی میرسند با آشنا و پارتی است و با قدرت و ابتکار نمیشود به جایی رسید.
شاید تعجب کنید اما خیلی ،پیش میآمد که از کارش اخراج میشد، در کارها شکست میخورد و ...
یک بار از کسی شنید که همه این نوع فکر کردن نا امیدانه دامهای شیطان است و تو همان چیزی میشوی که فکر میکنی خواهی شد. نیما از آن روز سعی کرد تفکر مثبتی داشته باشد و بیشتر تلاش کند.
مواجهه با مشکلات را محکی برای تواناییهای خود بدانیم اما لزومی ندارد قبل از اینکه شکست به سراغ ما بیاید آن را پیشبینی کنیم. مشکلات همانقدر مهم میشوند که ما تصور میکنیم
آینده هر کسی در گرو نگرش او به زندگی است. موفقترین انسانها کسانی هستند که توانستهاند امیدوار و دارای اندیشه مثبت باشند. در حقیقت نوع اندیشه و افکار آدمی است که زندگی او را شکل میدهد و یاس و ناامیدی میتواند در زندگی انسان جهنمی خوفناک بسازد.
مثبت اندیشی
مرضیه نیکگفتار کارشناس ارشد روانشناسی مثبتاندیشی را یکی از صفات خوبی میداند که میتواند به پیشرفت انسان منجر شود. او اعتقاد دارد برای رسیدن به یک روش خوب و کارساز کافی است که تمرینهای کوچکی را آنقدر انجام دهید تا ملکه ذهنتان شود.
مثلا هر روز که از خانه میخواهید خارج شوید مقابل آینه بایستید و تصویر خود را خوب توانا و ارزشمند در نظر آورید و تمام صفات مثبتی که دارید رو در روی خود به زبان آورید. اگر این صفات را فراموش کردهاید میتوانید لیستی از آنها تهیه کنید.
نیک گفتار میافزاید: گفتار ما خیلی مهم است و بخش مهمی از تصویری که به دیگران ارائه میدهیم را میسازد. بهتر است از جملات مثبت استفاده کنیم و در مواجهه با مشکلات آن را محکی برای تواناییهای خود بدانیم اما لزومی ندارد قبل از اینکه شکست به سراغ ما بیاید آن را پیشبینی کنیم. مشکلات همانقدر مهم میشوند که ما تصور میکنیم.
او با ذکر مثالی رفتارهایی را توصیه میکند که میتواند کارساز باشد.
این روانشناس با اشاره به زندگی دختری به نام خاطره میگوید:
خاطره در اثر یک حادثه زندگی خانوادگی گسستهای پیدا کرده بود و از آن پس میخواست خود را در گردابی از بدبینی و یاس بکشاند و این نا امیدی که در زندگی با آن مواجه شده بود را به سراسر زندگی تعمیم داده بود. وقتی متوجه شد که شیوه اشتباهی را در پیش گرفته است سعی کرد احساس بدبختی را از خود دور کند و از حسادت نسبت به کسانی که خانوادهای خوب داشتند دست بردارد.
مثبت اندیشی
او سراغ کسانی رفت که از آنان افکار مثبت دریافت میکرد و سعی میکرد به جای افرادی که از خودش منفی بافتر بودند با مردم خوشبخت و شاد دوستی کند. خاطره عبادت کردن را شروع کرد و خود را به منبع بزرگ امید و قدرت وصل کرد تا سرشار از زندگی امید بخش و رحمت شود. او برای زندگی خود هدفی را تعیین و برای آن برنامهریزی کرد. انتظارات غیرواقعبینانه و کمالگرایی را کنار گذاشت و سعی کرد نقصهای خود و شرایط محدودکننده را نیز برای رسیدن به هدف در نظر داشته باشد.
او خیلی زود به این نتیجه رسید که هیچکس تکرار شخص دیگری نیست و باید خودش را تنها با خودش مقایسه کند نه با دیگران.
دیگر کمتر دیده میشد که با هر اشتباهی خود را به باد ناسزا بگیرد و به خود احترام میگذاشت و اشتباهاتش را به صورت منطقی تجزیه و تحلیل میکرد.
افراد موفق را الگوی خود قرار داد و فکر کردن به آن حادثه تلخ را کنار گذاشت.
او آموخت که قاطعانه مشکلات را از سر راه بردارد و اعتماد به نفس و توکل به خدا را فراموش نکند.
او امروز زنی موفق و شاد است و سرشار از انرژی مثبت و تلاش میباشد.
بهترین انسان کسی است که بهترین تلاش را میکند. بهتر است دست از شکایت کردن برداریم و در هر چیزی و هر کاری علاقهای بیابیم و اشتیاق نشان دهیم و افکار خسته کننده را کنار بگذاریم
ما باید مثبتاندیشی را با آموزههای دینی خود بیامیزیم و بدانیم تنها وظیفه و تکلیف انسانها تلاش است و اینکه به نتیجه میرسند یا نه در دست انسان نیست و اتفاقهای زیادی ممکن است بر سر راه باشد پس بهترین انسان کسی است که بهترین تلاش را میکند. بهتر است دست از شکایت کردن برداریم و در هر چیزی و هر کاری علاقهای بیابیم و اشتیاق نشان دهیم و افکار خسته کننده را کنار بگذاریم.
افسردگی در واقع نوعی تنبلی فکری است زیرا تسلیم شدن و تعمیم دادن ناتوانی راحتترین کار ممکن است. برای رسیدن به تفکر مثبت با شادمانی زندگی کنید.
مثبت اندیشی
توانایی خود را باور داشته باشید نه به این دلیل که شما خارقالعاده و برترین هستید بلکه چون کسی که شما را آفریده است برترین است و برای شما برترینها را میخواهد.
کار زیاد نیست که ما را خسته میکند بلکه فکر زیاد است. قدیمیها میگفتند دست کار میکند و چشم میترسد. در واقع فکر است که از کار میترسد و آن را در ذهن بزرگ کرده و شما را پیش از انجام آن خسته میکند. برای غلبه بر خستگی با اشتیاق تفکر خود را هوشیار نگه دارید و از تصویر پیر و ضعیف و خسته خود بپرهیزید. شتاب در کارها را کنار بگذارید و نگرانی را فراموش کنید تا به خوشبختی برسید.
هر روز زمان معینی را به آرامش و سکوت بگذرانید و خلاقانه و با علاقه کار کنید و ببینید که با به کار بستن این توصیهها چقدر خوشبخت و موفق شده اید.
بخش خانواده ایرانی تبیان
/font>گردآوری : پایگاه اینترنتی پرشین وی