مثبت نگری=سلامتی

مثبت نگری یعنی داشتن آرامش،جمع گرا بودن،دوست داشته شدن،موفق بودن

مثبت نگری=سلامتی

مثبت نگری یعنی داشتن آرامش،جمع گرا بودن،دوست داشته شدن،موفق بودن

چه شد که تنبل شدیم؟



به تمام این دلایل، روانشناسان علاقه‌مندند که بدانند چه در ذهن می‌گذرد که باعث می‌شود انجام آنچه برای آن برنامه‌ریزی کرده‌ایم سخت شود.

آیا طوری برنامه‌ریزی شده‌ایم که کارها را به تعویق بیندازیم؟ یک تیم بین‌المللی روانشناسی به رهبری سین مک‌کرا (Sean McCrea) از دانشگاه کنستانز (Konstanz) در آلمان علاقه‌مند بودند که بدانند آیا رابطه‌ای بین طرز تفکر ما در مورد کار و تمایل به عقب‌انداختن آن وجود دارد یا نه؟ به‌عبارت دیگر، آیا احتمال دارد که ما برخی از کارها را به لحاظ روان‌شناختی بافاصله بدانیم و در نتیجه به جای آنکه الان به سراغ آنها برویم بخواهیم آنها را در انتها انجام دهیم؟

در این تحقیق، به شیوه علمی درباره تنبلی و اهمال‌کاری یا به‌تعویق‌انداختن کار بحث شده، علل و انگیزه‌های رفتاری آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و سپس راه‌های عملی مبارزه با آن ارائه شده است.واژه اهمال‌کاری، تنبلی، سهل‌انگاری، مسامحه‌کاری و به تعویق‌انداختن کار معادل کلمه انگلیسی Procrastination به‌کار رفته است البته هیچ‌کدام مفهوم کامل را در بر نمی‌گیرد.

اهمال‌کاری رفتاری است فراگیر که بین افراد جامعه در سطوح مختلف، از افراد عامی گرفته تا دانشمندان فرهیخته، مصادیق مختلف آن دیده می‌شود. مطالب این تحقیق در عین استفاده کاربردی، برای عموم افراد جامعه، دانشجویان روانشناسی عمومی و بالینی، علوم تربیتی، مشاوره و راهنمایی و علوم اجتماعی مفید و سازنده خواهد بود.

چه تعداد از تحصیل‌کرده‌ها به اهمال‌کاری و تنبلی عادت دارند و کارهای خود را از امروز به فردا می‌سپارند؟ این سؤال جدی است. چه‌کسی می‌تواند به آن پاسخ بدهد؟ قطعا هیچ‌کس! حدس بر این است که 95درصد مردم به این بیماری مبتلا هستند.

اگر ضرب‌المثل‌های عامیانه فارسی را مرور کنیم به موارد جالب‌توجهی بر می‌خوریم که در آن، «نشانه»‌هایی از ویژگی‌های فرهنگ ایرانی نمود پیدا کرده است؛ «چو فردا شود، فکر فردا کنیم»، «جور مرا بکش»، «نان گدایی را گاو خورد دیگر به‌کار نرفت»، «این طفل یک‌شبه ره صد‌ساله می‌رود»،«هرچه پیش‌آید خوش‌آید»، «جیم‌شدن» و... همه این ضرب‌المثل‌ها بیان‌کننده خصوصیتی از فرهنگ ایرانی هستند و آن چیزی نیست جز تنبلی. آیا ایرانی‌ها تنبل هستند؟آیا ایرانیان تنبل‌تر از مردمان دیگر نقاط جهان هستند؟ این پرسشی است که بارها مطرح شده است و بسیاری از پژوهشگران ایرانی معتقدند که یکی از خصوصیات اصلی ایرانیان تنبلی است. نتایج تحقیق تطبیقی نشان می‌دهد که میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند.

در بن بیشتر مشکلات ایرانیان و مشخصه‌هایی که کم و بیش از آنها با عنوان آسیب‌های فرهنگی یا اجتماعی یاد می‌کنند، خصوصیت اخلاقی‌ای را مشاهده می‌کنیم که به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران، بسیاری از ویژگی‌های نامطلوب ما روی آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعی ما بسیار ریشه دارد. این خصوصیت اخلاقی «تنبلی اجتماعی» است که بسیاری از عادات فرهنگی و صفات اجتماعی ما از آن مایه می‌گیرند و تغذیه می‌کنند.

آنچه روشن است تنبلی اجتماعی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های رفتاری ناپسند ایرانیان است. این مسئله به‌ویژه در عدم‌تمایل به درس‌خواندن در مدارس و دانشگاه‌ها، در کار اداری کارمندان، در میزان بالای تماشای تلویزیون در ایران به جای کتابخوانی و در تمایل زیاد به استخدام در دستگاه‌های دولتی و عدم‌تمایل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی، در وجود تعطیلی فراوان سالانه، در پدیده‌ای به نام بین‌التعطیلین و در موارد فراوان دیگر موجود است.

تنبلی چیست؟

از نظر روانشناسی، اهمال‌کاری یا تنبلی یعنی به آینده محول‌کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته‌ایم. به‌طور کلی، به تعویق انداختن کار، رفتاری ناپسند و ناراحت‌کننده است که پیامدهای ناخوشایندی در بر دارد و هرگز نمی‌توان از تأخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنها دفاع کرد. اهمال‌کاری به هر شکلی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که به‌تدریج در وجود انسان به‌صورت عادت درمی‌آید؛ پس با آن مبارزه کنید زیرا پیامدهای تأخیر در کار، برای خود شخص نیز رنج‌آور است و احساسی که از این تأخیر در او ایجاد می‌شود، علاوه بر زیان‌های پیش‌بینی‌شده و نشده، شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد.

از نظر آماری، این عادت نزد بیشتر مردم رایج است و بسیار نادرند کسانی که دچار این بیماری نباشند. عادت به تعویق‌انداختن کار در انسان، نظیر بسیاری از عادت‌های دیگر همچون پرخوری و سیگار کشیدن، جنبه فراگیر دارد و مردم با اینکه از زیان آنها آگاه هستند، با وجود این از کنارش بی‌توجه می‌گذرند.

ما عادت داریم برای خطاهای خود ازجمله تأخیر در کارها، به عذر و بهانه و منطقی جلوه‌دادن آنها رو آوریم، در نتیجه با این کار خود، به تجدید و تقویت آنها کمک می‌کنیم. وقتی برای به تعویق‌انداختن کارهای خود عذر و بهانه می‌آورید، در حقیقت آن را موجه جلوه می‌دهید و عواقبش را از یاد می‌برید.

وجود نشانه‌های افسردگی، خستگی، سردردهای شدید، بی‌خوابی، فشارخون و زخم معده در وجود فرد اهمال‌کار، گواه بر آن است که او می‌خواهد خود را از رنج اهمال‌کاری نجات دهد. اما تنها میل به ترک عادت و سرزنش‌کردن خود برای رهایی از چنگال آن کافی نیست.

سه وجه مختلف از اهمال‌کاری

1 - خودشکوفایی: به‌خصوصیات فرد و حرف‌هایی که در زندگی به‌دنبال آن است ارتباط پیدا می‌کند.
2 - حفظ موقعیت شخصی: به تمام فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که فرد برای زندگی خود به‌کار می‌برد. همه وظایف شغلی و شخصی فرد به‌منظور آنکه از زندگی خود هرچه بیشتر لذت ببرد، در این تعریف قرار می‌گیرد.
3 - احساس عدم‌مسئولیت درباره دیگران: در کارتان احساس مسئولیت نمی‌کنید و در زندگی به‌تدریج دوستانتان را از دست می‌دهید. اهمال‌کاری و به تعویق‌انداختن کارها به‌طور قابل ملاحظه‌ای با ماهیت کارهای مختلف ارتباط دارد.
به‌طور کلی، به تأخیرانداختن کارها از سه ناراحتی منشأ می‌گیرد:
الف) احساس خودکم‌بینی
به‌طور نسبی هر‌کس در مواقعی احساس خودکم‌‌بینی می‌کند؛ یعنی شخصیت خود را در جایگاهی پایین‌تر از آنچه هست می‌بیند و از این نظر دچار ناراحتی می‌شود یا اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و احساس بی‌ارزشی می‌کند. این احساس از آن جهت در شخص ایجاد می‌شود که
1 - هرکسی دوست دارد کارش را هرچه بهتر و کامل‌تر انجام دهد.
2 - اعتماد و محبت دیگران را نسبت به‌خود جلب کند.
3 - با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه می‌گیرد، غلبه ورزد.

خصوصیات یادشده در رفتار هر کس به‌طور نسبی دیده می‌شود. گاهی به دلایل مختلف موفق نمی‌شوید که کارتان را به‌موقع انجام دهید و در نتیجه احساس شرمندگی می‌کنید. احیانا به‌خودتان می‌گویید: من آدم بدی هستم، چون کارم را به‌موقع انجام نداده‌ام. خب، کسی که در ارزش وجود خود شک می‌کند طبیعی است که آمادگی انجام کار خوب را ندارد.

از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه‌کردن آن توجه نداشته باشید چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده، پوچ و بی‌حاصل است. اگر شما به ایده‌آل می‌اندیشید، یعنی می‌خواهید هر کاری را به بهترین شکل انجام دهید ولی نمی‌توانید، طبعا ناراضی می‌شوید.

نارضایتی عاملی است که شما را از فعالیت بعدی باز‌می‌دارد و دیگر حاضر نخواهید بود آن کار را ادامه دهید و این وضع در شما ابتدا به‌صورت بهانه‌جویی و سرانجام عادت ظهور خواهد کرد. شما باید بدانید که مقصود از کار، انجام آن به‌نحو احسن نیست. هر‌کار خوب و ظاهرا بی‌ایرادی، خالی از نقص نخواهد بود، پس سختگیر نباشید و به‌خود اعتماد داشته باشید. یکی از دلایل بی‌علاقگی، عدم‌اعتماد‌به‌نفس است؛ پس خود را باور کنید.
ب) پایین بودن سطح تحمل (سرخوردگی)
یکی از علل سرخوردگی یا پایین‌بودن سطح تحمل، به‌خود رسیدن و افراط است مثلا افراط در خوردن، افراط در خوشی، زیاده روی در مصرف مواد‌مخدر و... .
عوامل یادشده موجب سرخوردگی نمی‌شوند ولی به‌تدریج زمینه را برای آن مهیا می‌کنند.

پرتوقعی در حقیقت عامل مستقیم سرخوردگی است. مثلا دوست دارید در آزمون ادبیات انگلیسی حتما نمره ۲۰ بگیرید یا لااقل نمره ۱۸ و ۱۹، در غیر این صورت ترجیح می‌دهید به تحصیلتان ادامه ندهید. این همان پرتوقعی است که از آن یاد کردیم و طرز فکری است که شما را به تنبلی سوق می‌دهد زیرا ترس دارید که توقع شما در حد انتظارتان نباشد و به این دلیل کوشش و سعی لازم را به‌کار نمی‌برید؛ در نتیجه نسبت به کار بی‌علاقه می‌شوید.

در حقیقت، توقع بیش از حد برای کسب موفقیت هرچه بیشتر، شما را دچار ترس و فرار از کار کرده است. هرگاه در کاری به نتیجه بالاتر از میزان استعداد و توانایی خود فکر کنید، باید بدانید به جای اینکه به ادامه آن تشویق شوید، به بیزاری و انزجار از آن سوق داده خواهید شد؛ چراکه توانایی شما نمی‌تواند بیش از حد کارایی‌تان در آن باشد. بدون واهمه درباره نتیجه کار به فعالیت‌های خود بپردازید.

وقتی میزان توقع شما بیش از حد توانایی‌تان است، کار برای شما کسل‌کننده خواهد شد.
تنها اشتغال به کار، شما را از اندیشه‌های مزاحم نجات خواهد داد و به‌تدریج درمی‌یابید که به سوی موفقیت گام برمی‌دارید و در کارتان احساس به‌روزی می‌کنید. شما در هر کاری که شروع می‌کنید باید از پیش خود را برای مواجهه با برخی مشکلات آماده کنید. این احتمال کاملا طبیعی و منطقی است. نباید با خود بگویید: «به علت مشکلاتی که وجود دارد آن کار را دوست ندارم.» پس در مواجهه با مشکلات شکیبا باشید. به‌خود تلقین کنید که می‌توانید آن را به شکلی دلخواه انجام دهید. خود این فکر به شما نیرو می‌دهد که در جهت مقصود پیش بروید.
ج) خشم


بسیاری از تنبلی‌ها نتیجه خشم و پرتوقعی است؛ مثلا شاگردی از ترس مردود‌شدن، انجام تکالیف درسی خود را عقب می‌اندازد و از آن نظر که نمی‌تواند آن را به‌طور کامل انجام دهد، بهانه‌تراشی می‌کند؛ مثلا تقصیر را به‌گردن هم‌اتاقی خود می‌اندازد، استادش را مقصر می‌داند که تکلیف مشکل برای او تعیین کرده است، والدینش را مقصر می‌داند که او را به مدرسه برده‌اند و نسبت به معلمان و والدین خود احساس دشمنی می‌کند.

به جای اینکه از دست خود عصبانی باشد و خود را مقصر بداند، همه تقصیرها را به گردن دیگران می‌اندازد.
در بررسی آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده که علت عمده تنبلی در افراد، پرتوقعی و پایین‌بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنها از اشخاص می‌انجامد.

چاره تنبلی چیست؟

پاسخ این سؤال کار و کوشش است. اگر منطقی فکر کنید تنبلی را کنار خواهید گذاشت.
رفتار افراد در مورد شخص تنبل و قضاوت جامعه در مورد او ازجمله نگرانی‌ها و ناراحتی‌هایی است که معمولا افراد تنبل با آن مواجه هستند. انجام کار بموقع، هم آسان‌تر است و هم مزایایی در بر دارد. درصورتی که گذشت زمان، هم کار را مشکل‌تر می‌سازد و هم مزایای انجام بموقع آن را از بین می‌برد. رفتار مسامحه‌کارانه ناشی از اندیشه شماست. تفکر منطقی می‌تواند در رفتار شما نقش فعالی داشته باشد. مسامحه‌کاری از عدم‌تحرک ناشی می‌شود؛ یعنی فرد مسامحه‌کار کسی است که در کارهایش به سعی و کوشش توجه ندارد. پس منطق و استدلال حکم می‌کند که هر‌کس رنج حال را به‌خاطر راحتی آینده تحمل کند.

در تجزیه و تحلیل روش روان‌درمانی منطقی، خصوصیات رفتاری در شش مرحله زیر مورد بررسی قرار می‌گیرد:
1 - بررسی میزان آمادگی برای کار و فعالیت و استفاده از تجارب در درجه اول قرار دارد.
2 - باورهای منطقی و غیرمنطقی درباره فعالیت‌ها و تجارب یادشده.
3 - نتایج احساس باورها.
4 - بازتاب‌های رفتاری در ارتباط با انگیزش و هیجان ناشی از سهل‌انگاری.
5 - مبارزه با باورهای غیرمنطقی.
6 - مرحله شناخت رفتاری- هیجانی در تنبلی.
با روش منطقی به باورهای غیرواقعی خود فکر کنید و آنها را در کارتان تأثیر دهید.
بدین‌ترتیب شما به رفتاری منطقی و دور از احساس و هیجان دست خواهید یافت و دیری نخواهد گذشت که برای مبارزه با تنبلی در خود احساس آمادگی خواهیدکرد

منبع:

به تمام این دلایل، روانشناسان علاقه‌مندند که بدانند چه در ذهن می‌گذرد که باعث می‌شود انجام آنچه برای آن برنامه‌ریزی کرده‌ایم سخت شود.

آیا طوری برنامه‌ریزی شده‌ایم که کارها را به تعویق بیندازیم؟ یک تیم بین‌المللی روانشناسی به رهبری سین مک‌کرا (Sean McCrea) از دانشگاه کنستانز (Konstanz) در آلمان علاقه‌مند بودند که بدانند آیا رابطه‌ای بین طرز تفکر ما در مورد کار و تمایل به عقب‌انداختن آن وجود دارد یا نه؟ به‌عبارت دیگر، آیا احتمال دارد که ما برخی از کارها را به لحاظ روان‌شناختی بافاصله بدانیم و در نتیجه به جای آنکه الان به سراغ آنها برویم بخواهیم آنها را در انتها انجام دهیم؟

در این تحقیق، به شیوه علمی درباره تنبلی و اهمال‌کاری یا به‌تعویق‌انداختن کار بحث شده، علل و انگیزه‌های رفتاری آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و سپس راه‌های عملی مبارزه با آن ارائه شده است.واژه اهمال‌کاری، تنبلی، سهل‌انگاری، مسامحه‌کاری و به تعویق‌انداختن کار معادل کلمه انگلیسی Procrastination به‌کار رفته است البته هیچ‌کدام مفهوم کامل را در بر نمی‌گیرد.

اهمال‌کاری رفتاری است فراگیر که بین افراد جامعه در سطوح مختلف، از افراد عامی گرفته تا دانشمندان فرهیخته، مصادیق مختلف آن دیده می‌شود. مطالب این تحقیق در عین استفاده کاربردی، برای عموم افراد جامعه، دانشجویان روانشناسی عمومی و بالینی، علوم تربیتی، مشاوره و راهنمایی و علوم اجتماعی مفید و سازنده خواهد بود.

چه تعداد از تحصیل‌کرده‌ها به اهمال‌کاری و تنبلی عادت دارند و کارهای خود را از امروز به فردا می‌سپارند؟ این سؤال جدی است. چه‌کسی می‌تواند به آن پاسخ بدهد؟ قطعا هیچ‌کس! حدس بر این است که 95درصد مردم به این بیماری مبتلا هستند.

اگر ضرب‌المثل‌های عامیانه فارسی را مرور کنیم به موارد جالب‌توجهی بر می‌خوریم که در آن، «نشانه»‌هایی از ویژگی‌های فرهنگ ایرانی نمود پیدا کرده است؛ «چو فردا شود، فکر فردا کنیم»، «جور مرا بکش»، «نان گدایی را گاو خورد دیگر به‌کار نرفت»، «این طفل یک‌شبه ره صد‌ساله می‌رود»،«هرچه پیش‌آید خوش‌آید»، «جیم‌شدن» و... همه این ضرب‌المثل‌ها بیان‌کننده خصوصیتی از فرهنگ ایرانی هستند و آن چیزی نیست جز تنبلی. آیا ایرانی‌ها تنبل هستند؟آیا ایرانیان تنبل‌تر از مردمان دیگر نقاط جهان هستند؟ این پرسشی است که بارها مطرح شده است و بسیاری از پژوهشگران ایرانی معتقدند که یکی از خصوصیات اصلی ایرانیان تنبلی است. نتایج تحقیق تطبیقی نشان می‌دهد که میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند.

در بن بیشتر مشکلات ایرانیان و مشخصه‌هایی که کم و بیش از آنها با عنوان آسیب‌های فرهنگی یا اجتماعی یاد می‌کنند، خصوصیت اخلاقی‌ای را مشاهده می‌کنیم که به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران، بسیاری از ویژگی‌های نامطلوب ما روی آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعی ما بسیار ریشه دارد. این خصوصیت اخلاقی «تنبلی اجتماعی» است که بسیاری از عادات فرهنگی و صفات اجتماعی ما از آن مایه می‌گیرند و تغذیه می‌کنند.

آنچه روشن است تنبلی اجتماعی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های رفتاری ناپسند ایرانیان است. این مسئله به‌ویژه در عدم‌تمایل به درس‌خواندن در مدارس و دانشگاه‌ها، در کار اداری کارمندان، در میزان بالای تماشای تلویزیون در ایران به جای کتابخوانی و در تمایل زیاد به استخدام در دستگاه‌های دولتی و عدم‌تمایل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی، در وجود تعطیلی فراوان سالانه، در پدیده‌ای به نام بین‌التعطیلین و در موارد فراوان دیگر موجود است.

تنبلی چیست؟

از نظر روانشناسی، اهمال‌کاری یا تنبلی یعنی به آینده محول‌کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته‌ایم. به‌طور کلی، به تعویق انداختن کار، رفتاری ناپسند و ناراحت‌کننده است که پیامدهای ناخوشایندی در بر دارد و هرگز نمی‌توان از تأخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنها دفاع کرد. اهمال‌کاری به هر شکلی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که به‌تدریج در وجود انسان به‌صورت عادت درمی‌آید؛ پس با آن مبارزه کنید زیرا پیامدهای تأخیر در کار، برای خود شخص نیز رنج‌آور است و احساسی که از این تأخیر در او ایجاد می‌شود، علاوه بر زیان‌های پیش‌بینی‌شده و نشده، شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد.

از نظر آماری، این عادت نزد بیشتر مردم رایج است و بسیار نادرند کسانی که دچار این بیماری نباشند. عادت به تعویق‌انداختن کار در انسان، نظیر بسیاری از عادت‌های دیگر همچون پرخوری و سیگار کشیدن، جنبه فراگیر دارد و مردم با اینکه از زیان آنها آگاه هستند، با وجود این از کنارش بی‌توجه می‌گذرند.

ما عادت داریم برای خطاهای خود ازجمله تأخیر در کارها، به عذر و بهانه و منطقی جلوه‌دادن آنها رو آوریم، در نتیجه با این کار خود، به تجدید و تقویت آنها کمک می‌کنیم. وقتی برای به تعویق‌انداختن کارهای خود عذر و بهانه می‌آورید، در حقیقت آن را موجه جلوه می‌دهید و عواقبش را از یاد می‌برید.

وجود نشانه‌های افسردگی، خستگی، سردردهای شدید، بی‌خوابی، فشارخون و زخم معده در وجود فرد اهمال‌کار، گواه بر آن است که او می‌خواهد خود را از رنج اهمال‌کاری نجات دهد. اما تنها میل به ترک عادت و سرزنش‌کردن خود برای رهایی از چنگال آن کافی نیست.

سه وجه مختلف از اهمال‌کاری

1 - خودشکوفایی: به‌خصوصیات فرد و حرف‌هایی که در زندگی به‌دنبال آن است ارتباط پیدا می‌کند.
2 - حفظ موقعیت شخصی: به تمام فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که فرد برای زندگی خود به‌کار می‌برد. همه وظایف شغلی و شخصی فرد به‌منظور آنکه از زندگی خود هرچه بیشتر لذت ببرد، در این تعریف قرار می‌گیرد.
3 - احساس عدم‌مسئولیت درباره دیگران: در کارتان احساس مسئولیت نمی‌کنید و در زندگی به‌تدریج دوستانتان را از دست می‌دهید. اهمال‌کاری و به تعویق‌انداختن کارها به‌طور قابل ملاحظه‌ای با ماهیت کارهای مختلف ارتباط دارد.
به‌طور کلی، به تأخیرانداختن کارها از سه ناراحتی منشأ می‌گیرد:
الف) احساس خودکم‌بینی
به‌طور نسبی هر‌کس در مواقعی احساس خودکم‌‌بینی می‌کند؛ یعنی شخصیت خود را در جایگاهی پایین‌تر از آنچه هست می‌بیند و از این نظر دچار ناراحتی می‌شود یا اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و احساس بی‌ارزشی می‌کند. این احساس از آن جهت در شخص ایجاد می‌شود که
1 - هرکسی دوست دارد کارش را هرچه بهتر و کامل‌تر انجام دهد.
2 - اعتماد و محبت دیگران را نسبت به‌خود جلب کند.
3 - با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه می‌گیرد، غلبه ورزد.

خصوصیات یادشده در رفتار هر کس به‌طور نسبی دیده می‌شود. گاهی به دلایل مختلف موفق نمی‌شوید که کارتان را به‌موقع انجام دهید و در نتیجه احساس شرمندگی می‌کنید. احیانا به‌خودتان می‌گویید: من آدم بدی هستم، چون کارم را به‌موقع انجام نداده‌ام. خب، کسی که در ارزش وجود خود شک می‌کند طبیعی است که آمادگی انجام کار خوب را ندارد.

از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه‌کردن آن توجه نداشته باشید چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده، پوچ و بی‌حاصل است. اگر شما به ایده‌آل می‌اندیشید، یعنی می‌خواهید هر کاری را به بهترین شکل انجام دهید ولی نمی‌توانید، طبعا ناراضی می‌شوید.

نارضایتی عاملی است که شما را از فعالیت بعدی باز‌می‌دارد و دیگر حاضر نخواهید بود آن کار را ادامه دهید و این وضع در شما ابتدا به‌صورت بهانه‌جویی و سرانجام عادت ظهور خواهد کرد. شما باید بدانید که مقصود از کار، انجام آن به‌نحو احسن نیست. هر‌کار خوب و ظاهرا بی‌ایرادی، خالی از نقص نخواهد بود، پس سختگیر نباشید و به‌خود اعتماد داشته باشید. یکی از دلایل بی‌علاقگی، عدم‌اعتماد‌به‌نفس است؛ پس خود را باور کنید.
ب) پایین بودن سطح تحمل (سرخوردگی)
یکی از علل سرخوردگی یا پایین‌بودن سطح تحمل، به‌خود رسیدن و افراط است مثلا افراط در خوردن، افراط در خوشی، زیاده روی در مصرف مواد‌مخدر و... .
عوامل یادشده موجب سرخوردگی نمی‌شوند ولی به‌تدریج زمینه را برای آن مهیا می‌کنند.

پرتوقعی در حقیقت عامل مستقیم سرخوردگی است. مثلا دوست دارید در آزمون ادبیات انگلیسی حتما نمره ۲۰ بگیرید یا لااقل نمره ۱۸ و ۱۹، در غیر این صورت ترجیح می‌دهید به تحصیلتان ادامه ندهید. این همان پرتوقعی است که از آن یاد کردیم و طرز فکری است که شما را به تنبلی سوق می‌دهد زیرا ترس دارید که توقع شما در حد انتظارتان نباشد و به این دلیل کوشش و سعی لازم را به‌کار نمی‌برید؛ در نتیجه نسبت به کار بی‌علاقه می‌شوید.

در حقیقت، توقع بیش از حد برای کسب موفقیت هرچه بیشتر، شما را دچار ترس و فرار از کار کرده است. هرگاه در کاری به نتیجه بالاتر از میزان استعداد و توانایی خود فکر کنید، باید بدانید به جای اینکه به ادامه آن تشویق شوید، به بیزاری و انزجار از آن سوق داده خواهید شد؛ چراکه توانایی شما نمی‌تواند بیش از حد کارایی‌تان در آن باشد. بدون واهمه درباره نتیجه کار به فعالیت‌های خود بپردازید.

وقتی میزان توقع شما بیش از حد توانایی‌تان است، کار برای شما کسل‌کننده خواهد شد.
تنها اشتغال به کار، شما را از اندیشه‌های مزاحم نجات خواهد داد و به‌تدریج درمی‌یابید که به سوی موفقیت گام برمی‌دارید و در کارتان احساس به‌روزی می‌کنید. شما در هر کاری که شروع می‌کنید باید از پیش خود را برای مواجهه با برخی مشکلات آماده کنید. این احتمال کاملا طبیعی و منطقی است. نباید با خود بگویید: «به علت مشکلاتی که وجود دارد آن کار را دوست ندارم.» پس در مواجهه با مشکلات شکیبا باشید. به‌خود تلقین کنید که می‌توانید آن را به شکلی دلخواه انجام دهید. خود این فکر به شما نیرو می‌دهد که در جهت مقصود پیش بروید.
ج) خشم


بسیاری از تنبلی‌ها نتیجه خشم و پرتوقعی است؛ مثلا شاگردی از ترس مردود‌شدن، انجام تکالیف درسی خود را عقب می‌اندازد و از آن نظر که نمی‌تواند آن را به‌طور کامل انجام دهد، بهانه‌تراشی می‌کند؛ مثلا تقصیر را به‌گردن هم‌اتاقی خود می‌اندازد، استادش را مقصر می‌داند که تکلیف مشکل برای او تعیین کرده است، والدینش را مقصر می‌داند که او را به مدرسه برده‌اند و نسبت به معلمان و والدین خود احساس دشمنی می‌کند.

به جای اینکه از دست خود عصبانی باشد و خود را مقصر بداند، همه تقصیرها را به گردن دیگران می‌اندازد.
در بررسی آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده که علت عمده تنبلی در افراد، پرتوقعی و پایین‌بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنها از اشخاص می‌انجامد.

چاره تنبلی چیست؟

پاسخ این سؤال کار و کوشش است. اگر منطقی فکر کنید تنبلی را کنار خواهید گذاشت.
رفتار افراد در مورد شخص تنبل و قضاوت جامعه در مورد او ازجمله نگرانی‌ها و ناراحتی‌هایی است که معمولا افراد تنبل با آن مواجه هستند. انجام کار بموقع، هم آسان‌تر است و هم مزایایی در بر دارد. درصورتی که گذشت زمان، هم کار را مشکل‌تر می‌سازد و هم مزایای انجام بموقع آن را از بین می‌برد. رفتار مسامحه‌کارانه ناشی از اندیشه شماست. تفکر منطقی می‌تواند در رفتار شما نقش فعالی داشته باشد. مسامحه‌کاری از عدم‌تحرک ناشی می‌شود؛ یعنی فرد مسامحه‌کار کسی است که در کارهایش به سعی و کوشش توجه ندارد. پس منطق و استدلال حکم می‌کند که هر‌کس رنج حال را به‌خاطر راحتی آینده تحمل کند.

در تجزیه و تحلیل روش روان‌درمانی منطقی، خصوصیات رفتاری در شش مرحله زیر مورد بررسی قرار می‌گیرد:
1 - بررسی میزان آمادگی برای کار و فعالیت و استفاده از تجارب در درجه اول قرار دارد.
2 - باورهای منطقی و غیرمنطقی درباره فعالیت‌ها و تجارب یادشده.
3 - نتایج احساس باورها.
4 - بازتاب‌های رفتاری در ارتباط با انگیزش و هیجان ناشی از سهل‌انگاری.
5 - مبارزه با باورهای غیرمنطقی.
6 - مرحله شناخت رفتاری- هیجانی در تنبلی.
با روش منطقی به باورهای غیرواقعی خود فکر کنید و آنها را در کارتان تأثیر دهید.
بدین‌ترتیب شما به رفتاری منطقی و دور از احساس و هیجان دست خواهید یافت و دیری نخواهد گذشت که برای مبارزه با تنبلی در خود احساس آمادگی خواهید کرد.

به تمام این دلایل، روانشناسان علاقه‌مندند که بدانند چه در ذهن می‌گذرد که باعث می‌شود انجام آنچه برای آن برنامه‌ریزی کرده‌ایم سخت شود.

آیا طوری برنامه‌ریزی شده‌ایم که کارها را به تعویق بیندازیم؟ یک تیم بین‌المللی روانشناسی به رهبری سین مک‌کرا (Sean McCrea) از دانشگاه کنستانز (Konstanz) در آلمان علاقه‌مند بودند که بدانند آیا رابطه‌ای بین طرز تفکر ما در مورد کار و تمایل به عقب‌انداختن آن وجود دارد یا نه؟ به‌عبارت دیگر، آیا احتمال دارد که ما برخی از کارها را به لحاظ روان‌شناختی بافاصله بدانیم و در نتیجه به جای آنکه الان به سراغ آنها برویم بخواهیم آنها را در انتها انجام دهیم؟

در این تحقیق، به شیوه علمی درباره تنبلی و اهمال‌کاری یا به‌تعویق‌انداختن کار بحث شده، علل و انگیزه‌های رفتاری آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و سپس راه‌های عملی مبارزه با آن ارائه شده است.واژه اهمال‌کاری، تنبلی، سهل‌انگاری، مسامحه‌کاری و به تعویق‌انداختن کار معادل کلمه انگلیسی Procrastination به‌کار رفته است البته هیچ‌کدام مفهوم کامل را در بر نمی‌گیرد.

اهمال‌کاری رفتاری است فراگیر که بین افراد جامعه در سطوح مختلف، از افراد عامی گرفته تا دانشمندان فرهیخته، مصادیق مختلف آن دیده می‌شود. مطالب این تحقیق در عین استفاده کاربردی، برای عموم افراد جامعه، دانشجویان روانشناسی عمومی و بالینی، علوم تربیتی، مشاوره و راهنمایی و علوم اجتماعی مفید و سازنده خواهد بود.

چه تعداد از تحصیل‌کرده‌ها به اهمال‌کاری و تنبلی عادت دارند و کارهای خود را از امروز به فردا می‌سپارند؟ این سؤال جدی است. چه‌کسی می‌تواند به آن پاسخ بدهد؟ قطعا هیچ‌کس! حدس بر این است که 95درصد مردم به این بیماری مبتلا هستند.

اگر ضرب‌المثل‌های عامیانه فارسی را مرور کنیم به موارد جالب‌توجهی بر می‌خوریم که در آن، «نشانه»‌هایی از ویژگی‌های فرهنگ ایرانی نمود پیدا کرده است؛ «چو فردا شود، فکر فردا کنیم»، «جور مرا بکش»، «نان گدایی را گاو خورد دیگر به‌کار نرفت»، «این طفل یک‌شبه ره صد‌ساله می‌رود»،«هرچه پیش‌آید خوش‌آید»، «جیم‌شدن» و... همه این ضرب‌المثل‌ها بیان‌کننده خصوصیتی از فرهنگ ایرانی هستند و آن چیزی نیست جز تنبلی. آیا ایرانی‌ها تنبل هستند؟آیا ایرانیان تنبل‌تر از مردمان دیگر نقاط جهان هستند؟ این پرسشی است که بارها مطرح شده است و بسیاری از پژوهشگران ایرانی معتقدند که یکی از خصوصیات اصلی ایرانیان تنبلی است. نتایج تحقیق تطبیقی نشان می‌دهد که میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند.

در بن بیشتر مشکلات ایرانیان و مشخصه‌هایی که کم و بیش از آنها با عنوان آسیب‌های فرهنگی یا اجتماعی یاد می‌کنند، خصوصیت اخلاقی‌ای را مشاهده می‌کنیم که به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران، بسیاری از ویژگی‌های نامطلوب ما روی آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعی ما بسیار ریشه دارد. این خصوصیت اخلاقی «تنبلی اجتماعی» است که بسیاری از عادات فرهنگی و صفات اجتماعی ما از آن مایه می‌گیرند و تغذیه می‌کنند.

آنچه روشن است تنبلی اجتماعی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های رفتاری ناپسند ایرانیان است. این مسئله به‌ویژه در عدم‌تمایل به درس‌خواندن در مدارس و دانشگاه‌ها، در کار اداری کارمندان، در میزان بالای تماشای تلویزیون در ایران به جای کتابخوانی و در تمایل زیاد به استخدام در دستگاه‌های دولتی و عدم‌تمایل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی، در وجود تعطیلی فراوان سالانه، در پدیده‌ای به نام بین‌التعطیلین و در موارد فراوان دیگر موجود است.

تنبلی چیست؟

از نظر روانشناسی، اهمال‌کاری یا تنبلی یعنی به آینده محول‌کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته‌ایم. به‌طور کلی، به تعویق انداختن کار، رفتاری ناپسند و ناراحت‌کننده است که پیامدهای ناخوشایندی در بر دارد و هرگز نمی‌توان از تأخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنها دفاع کرد. اهمال‌کاری به هر شکلی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که به‌تدریج در وجود انسان به‌صورت عادت درمی‌آید؛ پس با آن مبارزه کنید زیرا پیامدهای تأخیر در کار، برای خود شخص نیز رنج‌آور است و احساسی که از این تأخیر در او ایجاد می‌شود، علاوه بر زیان‌های پیش‌بینی‌شده و نشده، شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد.

از نظر آماری، این عادت نزد بیشتر مردم رایج است و بسیار نادرند کسانی که دچار این بیماری نباشند. عادت به تعویق‌انداختن کار در انسان، نظیر بسیاری از عادت‌های دیگر همچون پرخوری و سیگار کشیدن، جنبه فراگیر دارد و مردم با اینکه از زیان آنها آگاه هستند، با وجود این از کنارش بی‌توجه می‌گذرند.

ما عادت داریم برای خطاهای خود ازجمله تأخیر در کارها، به عذر و بهانه و منطقی جلوه‌دادن آنها رو آوریم، در نتیجه با این کار خود، به تجدید و تقویت آنها کمک می‌کنیم. وقتی برای به تعویق‌انداختن کارهای خود عذر و بهانه می‌آورید، در حقیقت آن را موجه جلوه می‌دهید و عواقبش را از یاد می‌برید.

وجود نشانه‌های افسردگی، خستگی، سردردهای شدید، بی‌خوابی، فشارخون و زخم معده در وجود فرد اهمال‌کار، گواه بر آن است که او می‌خواهد خود را از رنج اهمال‌کاری نجات دهد. اما تنها میل به ترک عادت و سرزنش‌کردن خود برای رهایی از چنگال آن کافی نیست.

سه وجه مختلف از اهمال‌کاری

1 - خودشکوفایی: به‌خصوصیات فرد و حرف‌هایی که در زندگی به‌دنبال آن است ارتباط پیدا می‌کند.
2 - حفظ موقعیت شخصی: به تمام فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که فرد برای زندگی خود به‌کار می‌برد. همه وظایف شغلی و شخصی فرد به‌منظور آنکه از زندگی خود هرچه بیشتر لذت ببرد، در این تعریف قرار می‌گیرد.
3 - احساس عدم‌مسئولیت درباره دیگران: در کارتان احساس مسئولیت نمی‌کنید و در زندگی به‌تدریج دوستانتان را از دست می‌دهید. اهمال‌کاری و به تعویق‌انداختن کارها به‌طور قابل ملاحظه‌ای با ماهیت کارهای مختلف ارتباط دارد.
به‌طور کلی، به تأخیرانداختن کارها از سه ناراحتی منشأ می‌گیرد:
الف) احساس خودکم‌بینی
به‌طور نسبی هر‌کس در مواقعی احساس خودکم‌‌بینی می‌کند؛ یعنی شخصیت خود را در جایگاهی پایین‌تر از آنچه هست می‌بیند و از این نظر دچار ناراحتی می‌شود یا اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و احساس بی‌ارزشی می‌کند. این احساس از آن جهت در شخص ایجاد می‌شود که
1 - هرکسی دوست دارد کارش را هرچه بهتر و کامل‌تر انجام دهد.
2 - اعتماد و محبت دیگران را نسبت به‌خود جلب کند.
3 - با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه می‌گیرد، غلبه ورزد.

خصوصیات یادشده در رفتار هر کس به‌طور نسبی دیده می‌شود. گاهی به دلایل مختلف موفق نمی‌شوید که کارتان را به‌موقع انجام دهید و در نتیجه احساس شرمندگی می‌کنید. احیانا به‌خودتان می‌گویید: من آدم بدی هستم، چون کارم را به‌موقع انجام نداده‌ام. خب، کسی که در ارزش وجود خود شک می‌کند طبیعی است که آمادگی انجام کار خوب را ندارد.

از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه‌کردن آن توجه نداشته باشید چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده، پوچ و بی‌حاصل است. اگر شما به ایده‌آل می‌اندیشید، یعنی می‌خواهید هر کاری را به بهترین شکل انجام دهید ولی نمی‌توانید، طبعا ناراضی می‌شوید.

نارضایتی عاملی است که شما را از فعالیت بعدی باز‌می‌دارد و دیگر حاضر نخواهید بود آن کار را ادامه دهید و این وضع در شما ابتدا به‌صورت بهانه‌جویی و سرانجام عادت ظهور خواهد کرد. شما باید بدانید که مقصود از کار، انجام آن به‌نحو احسن نیست. هر‌کار خوب و ظاهرا بی‌ایرادی، خالی از نقص نخواهد بود، پس سختگیر نباشید و به‌خود اعتماد داشته باشید. یکی از دلایل بی‌علاقگی، عدم‌اعتماد‌به‌نفس است؛ پس خود را باور کنید.
ب) پایین بودن سطح تحمل (سرخوردگی)
یکی از علل سرخوردگی یا پایین‌بودن سطح تحمل، به‌خود رسیدن و افراط است مثلا افراط در خوردن، افراط در خوشی، زیاده روی در مصرف مواد‌مخدر و... .
عوامل یادشده موجب سرخوردگی نمی‌شوند ولی به‌تدریج زمینه را برای آن مهیا می‌کنند.

پرتوقعی در حقیقت عامل مستقیم سرخوردگی است. مثلا دوست دارید در آزمون ادبیات انگلیسی حتما نمره ۲۰ بگیرید یا لااقل نمره ۱۸ و ۱۹، در غیر این صورت ترجیح می‌دهید به تحصیلتان ادامه ندهید. این همان پرتوقعی است که از آن یاد کردیم و طرز فکری است که شما را به تنبلی سوق می‌دهد زیرا ترس دارید که توقع شما در حد انتظارتان نباشد و به این دلیل کوشش و سعی لازم را به‌کار نمی‌برید؛ در نتیجه نسبت به کار بی‌علاقه می‌شوید.

در حقیقت، توقع بیش از حد برای کسب موفقیت هرچه بیشتر، شما را دچار ترس و فرار از کار کرده است. هرگاه در کاری به نتیجه بالاتر از میزان استعداد و توانایی خود فکر کنید، باید بدانید به جای اینکه به ادامه آن تشویق شوید، به بیزاری و انزجار از آن سوق داده خواهید شد؛ چراکه توانایی شما نمی‌تواند بیش از حد کارایی‌تان در آن باشد. بدون واهمه درباره نتیجه کار به فعالیت‌های خود بپردازید.

وقتی میزان توقع شما بیش از حد توانایی‌تان است، کار برای شما کسل‌کننده خواهد شد.
تنها اشتغال به کار، شما را از اندیشه‌های مزاحم نجات خواهد داد و به‌تدریج درمی‌یابید که به سوی موفقیت گام برمی‌دارید و در کارتان احساس به‌روزی می‌کنید. شما در هر کاری که شروع می‌کنید باید از پیش خود را برای مواجهه با برخی مشکلات آماده کنید. این احتمال کاملا طبیعی و منطقی است. نباید با خود بگویید: «به علت مشکلاتی که وجود دارد آن کار را دوست ندارم.» پس در مواجهه با مشکلات شکیبا باشید. به‌خود تلقین کنید که می‌توانید آن را به شکلی دلخواه انجام دهید. خود این فکر به شما نیرو می‌دهد که در جهت مقصود پیش بروید.
ج) خشم


بسیاری از تنبلی‌ها نتیجه خشم و پرتوقعی است؛ مثلا شاگردی از ترس مردود‌شدن، انجام تکالیف درسی خود را عقب می‌اندازد و از آن نظر که نمی‌تواند آن را به‌طور کامل انجام دهد، بهانه‌تراشی می‌کند؛ مثلا تقصیر را به‌گردن هم‌اتاقی خود می‌اندازد، استادش را مقصر می‌داند که تکلیف مشکل برای او تعیین کرده است، والدینش را مقصر می‌داند که او را به مدرسه برده‌اند و نسبت به معلمان و والدین خود احساس دشمنی می‌کند.

به جای اینکه از دست خود عصبانی باشد و خود را مقصر بداند، همه تقصیرها را به گردن دیگران می‌اندازد.
در بررسی آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده که علت عمده تنبلی در افراد، پرتوقعی و پایین‌بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنها از اشخاص می‌انجامد.

چاره تنبلی چیست؟

پاسخ این سؤال کار و کوشش است. اگر منطقی فکر کنید تنبلی را کنار خواهید گذاشت.
رفتار افراد در مورد شخص تنبل و قضاوت جامعه در مورد او ازجمله نگرانی‌ها و ناراحتی‌هایی است که معمولا افراد تنبل با آن مواجه هستند. انجام کار بموقع، هم آسان‌تر است و هم مزایایی در بر دارد. درصورتی که گذشت زمان، هم کار را مشکل‌تر می‌سازد و هم مزایای انجام بموقع آن را از بین می‌برد. رفتار مسامحه‌کارانه ناشی از اندیشه شماست. تفکر منطقی می‌تواند در رفتار شما نقش فعالی داشته باشد. مسامحه‌کاری از عدم‌تحرک ناشی می‌شود؛ یعنی فرد مسامحه‌کار کسی است که در کارهایش به سعی و کوشش توجه ندارد. پس منطق و استدلال حکم می‌کند که هر‌کس رنج حال را به‌خاطر راحتی آینده تحمل کند.

در تجزیه و تحلیل روش روان‌درمانی منطقی، خصوصیات رفتاری در شش مرحله زیر مورد بررسی قرار می‌گیرد:
1 - بررسی میزان آمادگی برای کار و فعالیت و استفاده از تجارب در درجه اول قرار دارد.
2 - باورهای منطقی و غیرمنطقی درباره فعالیت‌ها و تجارب یادشده.
3 - نتایج احساس باورها.
4 - بازتاب‌های رفتاری در ارتباط با انگیزش و هیجان ناشی از سهل‌انگاری.
5 - مبارزه با باورهای غیرمنطقی.
6 - مرحله شناخت رفتاری- هیجانی در تنبلی.
با روش منطقی به باورهای غیرواقعی خود فکر کنید و آنها را در کارتان تأثیر دهید.
بدین‌ترتیب شما به رفتاری منطقی و دور از احساس و هیجان دست خواهید یافت و دیری نخواهد گذشت که برای مبارزه با تنبلی در خود احساس آمادگی خواهید کرد.


منبع:http://pasitive.clooblog.com

منبع:

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد